به نقل از سایت: www.imna.ir

 

مناسبت ها نقش کلیدی در هویت سازی و شناخت فرهنگ هر جامعه ای دارند و یکی از راه های کشف این مناسبت ها سرک کشیدن به مناسبت های ثبت شده در تقویم ملت هاست. مناسبت‌هایی که در انتقالشان به آیندگان این هویت جمعی و فرهنگ است که سینه به سینه منتقل و محفوظ می‌ماند؛ اما گاه آنقدر نگاه مناسبتی روزهای سال را می‌پوشاند که با کمبود روز مواجه می‌شویم و مجبوریم از تقویم سال بعد هم کمک بگیریم! یا اصلا دنبال هیچ بهانه ای نگردیم و کاملا تصادفی یک روز را به نام خاصی ثبت کنیم و زمانی دیگر برای سبک شدن تقویم آن را حذف کنیم.

یازدهم شهریور هم یکی از این روزهاست که بدون هیچ بهانه و سرنخ تاریخی و فرهنگی به نام صنعت چاپ گره خورده است. صنعتی که ۵۶۴ سال پیش گوتنبرگ آلمانی آن را ایجاد کرد تا دنیا را از کهکشان شفاهی وارد کهکشان جدیدی به نام کهکشان گوتنبرگ کند و انقلابی را به نام انقلاب چاپ رقم بزند.

شاید خود گوتنبرگ هم نمی‌دانست سرنوشت دنیایی زیر حروف چاپی فلزی دستگاهی که به احتمال زیاد در اختراعش از دستگاه آب انگور گیری زادگاهش مانیز، از آن الهام گرفته بود در حال رقم خوردن است. پس از اختراع چاپ دامنه ارتباطات انساني گسترش یافت و فرهنگ و فضيلت از انحصار نجبا و اشراف، و دين و ايمان را از انحصار اصحاب كليسا خارج كرد، چون امكان چاپ اجازه مي‌داد همه كتاب داشته باشند و كتاب بخوانند، همه انجيل داشته باشند و بي نياز از كليسا آن را تفسير كنند.

اما اینجا و در ایران ورود به این کهکشان خواندنی و جذاب است چرا که ما ۱۸۸ سال بعد از گوتنبرگ در واقع یک بار دیگر دستگاه چاپ را اختراع کردیم!

داستان از این قرار است که خلیفه وقت ارامنه محله جلفای اصفهان، اسقف اعظم خاچاطور گیساراتسی مطلع می‌شود در آلمان شخصی به نام گوتنبرگ ماشینی اختراع کرده که با آن می‌شود کتاب‌ها را تکثیر کرد. بر این اساس، یکی از روحانیان را به اروپا می‌فرستد تا در این زمینه تحقیق کند. پس از بازگشت این روحانی، بر اساس توضیحات و مشاهدات وی و بدون دسترسی به تجربه گوتنبرگ، استادان ارامنه جلفا با همکاری خلیفه دست به کار شدند و تمامی وسایل چاپ از قبیل ماشین چاپ، حروف، کاغذ، مرکب و غیره را با دست تهیه و اقدام به ساخت آن کردند. آنها پس از یک سال و پنج ماه تلاش موفق شدند برای اولین بار در ایران و خاورمیانه کتاب زبور داوود را به خط ارمنی در چاپخانه کلیسای وانک در جلفای اصفهان چاپ کنند.

در یاداشتی در این کتاب نوشته شده است:

یک سال و پنج ماه است که روز و شب بدون وقفه با کل اعضاء حوزهٔ علمیه به کار مشغولیم، برای اینکه نه از جایی دیده ایم و نه استادی داشته ایم

این سرآغاز تاریخ چاپ در ایران بود و از میراث اسقف اعظم خاچاطور گیساراتسی در کلیسای وانک تنها سومین دستگاه چاپ جلفا باقی مانده است و چند کلیشه از سیمای منسوب به مریم مقدس و قالب های حروف و حروف قالبگیری و البته چندین کتاب چاپی.