به نقل از سایت: www.hoosk.net

ژرژیک آبرامیان در گفت‌وگو با ستاره صبح عنوان کرد: مشکل منطقه آرتساخ با نخبگان باکو

گروه تاریخ و اندیشه:صادق قیصری: نقشه‌های جغرافیایی همیشه منطبق با واقعیت نیست، یکی از این پارادوکس‌ها نقشه جمهوری آذربایجان است. با اینکه قلمرو این کشور 89هزار کیلومتر مربع است؛ یک سوم این کشور با نام «جمهوری آرتساخ» یا «قره‌باغ» در کنترل این کشور نیست و به دست مردم ارمنی ساکن اداره می‌شود،این مسئله ریشه در زمان حاکمیت کمونیست‌ها دارد، به دلیل ارتباط بیشتر نخبگان باکو با حزب کمونیست شوروی، این نخبگان توانستند نظر مرکز را جلب کرده و بیشتر منطقه قفقاز جنوبی را تصاحب کنند و استان‌هایی  نظیر تالش، کردستان سرخ، لزگی و آرتساخ یا قره باغ را تصرف کنند.در بین این استان‌ها ولی وضع قره‌باغ یا آرتساخ به گونه‌ای دیگر پیش رفت و مردم درمقابل اقدامات نخبگان باکو مقاومت کردند که منجر به سلسله‌ای از جنگ‌های داخلی شد و درنهایت جمهوری باکو علی‌رغم کمک ایران بدان کشور شکست خورد و با میانجی‌گری روسیه بین دو کشور،آتش‌بس اعلام شد.ولی بعد از تقریبا یک دهه، طی ماه‌های اخیر دوباره این مسئله منجر به تنش‌هایی شد و باکو-ایروان تا مرحله جنگ پیش رفتند.دراین‌باره با دکتر ژرژیک آبرامیان،تاریخ‌دان و نماینده ارامنه جنوب در مجلس شورای اسلامی گفت‌وگویی انجام دادیم که  در پی می‌خوانید:

درباره تاریخ منطقه آرتساخ و بافت جمعیتی کنونی این جمهوری و ریشه های درگیری بین باکو-ایران چه نکاتی باید بدانیم؟

ما در قفقاز جنوبی یک استان ایرانی داشتیم به نام آران و شروان که ایرانی بودند و حکومت های ایرانی چون شروان شاهان بر این منطقه فرمانروایی می کردند و یک منطقه نگهبان آتش مقدس؛ چون در زمان ساسانیان سه آتش مقدس در ایرانشهر وجود داشت که مهم ترین آتش مقدس در آذربایجان قرار داشت.در زمان کمونیست ها برای اینکه به ایران ضربه بزنند،اسم منطقه آران را که زادگاه نظامی گنجوی و خافانی شروانی بود،آذربایجان گذاشتند ( تا همین 50 سال پیش روستاییان آذربایجان به آنجا آران می گفتند.) که با شعار آذربایجان شمالی-جنوبی به ایران ضربه بزنند و بدین گونه کمونیست ها،پان ترکیسم را به ذهن نخبگان آنجا تزریق کردند تا از طریق به خدمت گرفتن نخبگان، چالشی علیه منافع ملی ایران درست کنند.درباره ریشه جمهوری آرتساخ هم باید بگویم که بعد از فروپاشی شوروی خیلی از اقوام و ملت ها مثل تاجیک ها،ازبک ها،گرجی ها،قزاق ها و ... جدا شدند.مردم آرتساخ که 85 درصدشان ارمنی بود،از این فرصت استفاده کرده و اعلام استقلال کردند.این اعلام استقلال هم به دلیل کشتارهای کمونیست های باکویی از ارامنه بود که مردم مسلح شدند و جنگ بین مردم آرتساخ و جمهوری آذربایجان و ارامنه بیشتر شد،زیرا پول نفت اعتماد به نفس را در آنان به وجود آورده که دست به این کارها بزند و اینک مصرا اعلام می کند که آن بخش متعلق به جمهوری آذربایجان است و مردم ساکن آرتساخ هم می گویند ما به هیچ وجه حاکمیت باکو را نمی پذیریم و تحت استیلای جمهوری آذربایجان نخواهیم رفت.

گفتید که نام آران به جمهوری آذربایجان تغییر نام یافت،دلایل این تغییر نام چیست؟ به این خاطر است که برخی محققان پیش از جمهوری آذربایجان از منطقه مسلمان نشین جنوب قفقاز هم صحبت کرده اند؟

به خاطر اینکه کمونیست ها بتوانند در ایران نفوذ کنند و ایران را که در زمان گذشته در درون بلوک غرب بود،یا چالش مواجه کنند.نام تاریخی آنجا آران و شروان است.آنجا یک منطقه متعلق به ایران بود و بیشترین کتیبه های فارسی مربوط به بعد از اسلام در منطقه آران و شروان قرار دارد. ولی کمونیست ها می خواستند برنامه هایی در پیش بگیرند که این دولت نژادی است و بر تئوری پان ترکیسم استوار است.طبیعی است که ایدئولوژی پان تورانیسم یا پان ترکیسم می خواهد از ترکیه یا مغولستان یک کشور واحد تشکیل دهد و در این بین ایران و ارمنستان و تاجیکستان و افغانستان کشورهای مانع به حساب می آیند و سعی دارند که این کشورها را به هر طریقی از سر راه بردارند.

بخشی از این اقدامات هم حاصل الگوگیری از عثمانی هاست.عثمانی ها هم اقدامات تندی علیه ایران و آذربایجان انجام دادند و همیشه دولت عثمانی می خواست آذربایجان ایران را تصرف کند ولی با واکنش اهالی محلی رو به رو می شد.عثمانی ها بارها اهالی خوی و تبریز را کشتار کردند و همین طور در منطقه ای که امروز لبنان خوانده می شود،به کشتار چهل هزار شیعه مذهب دست زدند.سیاستمداران باکو نیز اقداماتی در پیش گرفته اند که ریشه در سیاست های خلافت عثمانی دارد و آن ها هم می خواهند ضد آذربایجان ایران فعالیت کنند و به ایران ضربه بزنند.حکومت عثمانی سرزمین های ارمنستان غربی را از وجود آشوریان و ارامنه پاک کردند و این قوم را نسل کشی  کردند و این سیاست در جمهوری باکو هم ادامه سیاست های قومی خلافت عثمانی است.

لطفا درباره سیاست های فرهنگی دولت باکو هم توضیح دهید.برخی از تحلیل گران از واکنش تالش ها،تات ها،لزگی ها با سیاست های فرهنگی باکو گفتند و چند وقت پیش هم تظاهرات بزرگ شیعیان در منطقه لنکران،امنیت ملی این کشور را با چالش مواجه کرد.شما این را چگونه می بینید؟

دولت باکو به یکسان سازی فرهنگی و نابودی هویت کردها،ارمنی ها،لزگی ها،تات ها و تالش ها اقدام کرد و سعی دارد با یک هویت تاریخی جعلی همه شهروندان را متحد کند،در حالی که این امر با واقعیت منطبق نیست.به شیعه ستیزی دست می زند و با کسانی که هویت مذهبی دارند برخورد مناسبی ندارد.جمهوری باکو در میان ایرانیان و استان های شمالی ما هم به تبلیغات می پردازد ولی با واکنش اهالی آذربایجان مواجه شده و اهالی تبریز با اقدامات باکویی ها مخالفت می کنند.