به نقل از سایت: www.hyeli.com

 

یکصدمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران به نکوداشت زاون قوکاسیان اختصاص داشت. در این برنامه که دوشنبه 7 اردیبهشت مصادف با زادروز زاون قوکاسیان در تالار استاد ناصری خانه هنرمندان ایران برگزار شد، دو فیلم کمتر دیده شده از این کارگردان فقید سینمای ایران با نام «تجلی هنر و ایمان» از مجموعه ادیان توحیدی به نمایش در آمد. در ادامه سیدمحسن هاشمی تهیه کننده فیلم، محمدرضا اصلانی و ناصر فکوهی طی سخنانی به نقش اقلیت‌های مذهبی در هنر ایران، زندگی و فعالیت‌های قوکاسیان پرداختند.

در ابتدای این برنامه کیوان کثیریان، مدیر سینماتک خانه هنرمندان ایران، گفت: امروز گردهم آمده‌ایم تا در زادروز زاون قوکاسیان یاد او را گرامی بداریم. در ادامه سید محسن هاشمی تهیه‌کننده دو فیلم پخش شده از قوکاسیان ضمن توصیف قوکاسیان به‌عنوان فردی مهربان و دوست‌داشتنی گفت: آشنایی من با زنده‌یاد قوکاسیان به پائیز سال 1376 برمی‌گردد که از او دعوت به همکاری کردم. او عاشق سینما بود و دو خصلت عمده داشت؛ نخست اینکه تا آخرین لحظات زندگی به‌دنبال یادگیری بود و لحظه لحظه زندگی‌اش را صرف آموختن می‌کرد. دوم اینکه زاون فردی بسیار صادق و بی‌ادعا بود و می‌توان او را یک مومن موحد نامید.

وی سپس به فلسفه ساخت فیلم‌های متعلق به مجموعه ادیان توحیدی اشاره کرد و گفت: در سال 1385 که مسئول موزه هنرهای دینی امام علی (ع) بودم ماموریت داشتیم که در راه گردآوری، تولید و عرضه آثار هنری دینی بکوشیم. پروژه‌ای به نام جایزه جهانی ادیان توحیدی طراحی کردیم که چندین بخش داشت. فیلم «تجلی هنر و ایمان» نیز در بخش معماری، کلیسا و هنر دینی ساخته شد و اکنون برای نخستین‌بار است که به نمایش عمومی در می‌آید. هنر هم ابزار و هم غایت است؛  ابزاری برای رساندن پیام که در عرصه دینی تبدیل به پیام دینی می‌شود و غایت است هنگامی که به خودشکوفایی انسان گره می‌خورد.

سخنران بعدی این مراسم محمدرضا اصلانی، کارگردان و مستندساز، بود. وی در ابتدای سخنان خود ضمن ابراز تاسف از روزهای از دست‌رفته گفت: اگر مشکلات مالی نبود و پیگیری امور درمانی قوکاسیان چند ماه زودتر اتفاق می‌افتاد، شاید زاون اکنون در کنار ما بود. نمی‌دانم تا چه زمانی باید شاهد مشکلات درمانی جامعه هنرمندان و وقوع چنین ضایعاتی باشیم. اکثر هنرمندان ما با مشکلات مالی دست به گریبان هستند و در خطر نابودی به سر می‌برند. آنها در برابر مشکلات و حوادث هیچ سرپناهی ندارند و جایی مانند صندوق بیمه هنرمندان بیشتر شبیه تشریفات جمعی و بی‌محتواست تا اینکه یک عملکرد اجتماعی و مدنی باشد. اندیشیدن به این مشکلات نه فقط وظیفه خانه سینما، بلکه وظیفه تمام هنرمندان و جامعه ایران است. مرگ قوکاسیان نه فقط مرگ یک انسان، که مرگ فرهنگ به‌شمار می‌آید. برای پرورش چنین هنرمند و روشنفکری هزینه زیادی صورت می‌گیرد اما در دوران پختگی که باید شاهد بهره‌گیری از او باشیم، ناگهان با فقدانش مواجه می‌شویم.

او در ادامه قوکاسیان را انسانی شاداب و جستجوگر دانست و گفت: اینکه زاون فیلم‌سازی را رها کرد دو دلیل داشت. اگرچه قصد او پرداختن به کار دیگری بود، اما در عین حال به او امکان فعالیت نیز داده نشد؛ سینمای آزاد او تبدیل به سینمای جوان شد اما او عاشق سینما بود و تا لحظه آخر آن‌را رها نکرد. قوکاسیان دن کیشوت‌وار با شمشیر چوبی‌اش برای سینمای ایران جنگید. او با کمترین امکاناتی که در اختیار داشت از سینما حمایت می‌کرد. اصلانی سپس به نقش قوکاسیان در سینمای ایران اشاره کرد و ادامه داد: او نقش روشنفکرانه خود را به‌عنوان واسط در سینمای ایران بازی کرد. به این معنا که وظیفه معرفی هنرمندان به جامعه را برعهده گرفت و کمتر کسی حاضر به انجام چنین کار بزرگی می‌شود. اگر چنین واسط‌هایی در جامعه نباشند، نخبگان جامعه نیز نابود خواهند شد و از این‌رو جامعه به افرادی مانند قوکاسیان بیش از نخبه نیاز دارد. او هم‌چنین نگاه تاریخی درستی به سینمای ایران داشت که آن‌را از واقعه‌نگاری مرسوم متمایز می‌کرد. قوکاسیان برای برکه کوچک ما ماهی بزرگی بود. او برای دیگران مایه زندگانی بود اما حیف که دیگران برای او مایه زندگی نشدند.

در ادامه مراسم کیوان کثیریان مدیر سینماتک خانه هنرمندان ایران با بیان اینکه یکی از وجوه زندگی قوکاسیان ارتباطش با نسل جوان و تربیت شاگردان فراوان بود، از یکی از شاگردان او خواست که متن تهیه شده توسط شاگردان او را برای حضار قرائت کند. نسیم محمدی به نمایندگی از دانشجویان سینما، این متن را مرثیه‌ای برای پدری بخشنده دانست و گفت: ما خود را فرزندان زاون می‌دانیم و سخن گفتن از فقدان او بسیار دشوار است. قصد داریم در چند جمله او را که اینجا حضور دارد خطاب قرار دهیم و تولدش و همین‌طور روز پدر و روز معلم را به زاون تبریک بگوئیم. زاون هرگز نمی‌میرد چرا که در تک‌تک دانشجویانش تکثیر خواهد شد. پس از آن حاضران در سالن به درخواست کیوان کثیریان، یک دقیقه به احترام قوکاسیان کف زدند.

سخنران پایانی این نشست ناصر فکوهی بود که در ابتدای سخنان خود از خانه هنرمندان ایران برای برپایی این مراسم قدردانی کرد. او ضمن ادای احترام به زاون قوکاسیان و جامعه ارمنی ایران گفت: یکی از اقلیت‌های دینی که حق بزرگی بر گردن فرهنگ ایران دارد، اقلیت ارمنی است. روایت قوکاسیان، روایت درخشش یکی از اعضای اقلیت ارمنی ماست، اقلیتی که در آن نام‌های درخشان فراوانی به چشم می‌خورد. دیگر جماعت‌های اقلیت نیز مانند اقلیت ارمنی نقشی درخشان در تاریخ ایران بازی کرده‌اند و از دست رفتن آنها در اثر عواملی هم‌چون مهاجرت از ایران، به معنای مرگ تدریجی فرهنگ ما و ضایعه‌ای بزرگ است.

این استاد دانشگاه در بخش بعدی سخنان خود یادداشتی با عنوان «زاون وجود داشت، من او را دیده بودم» را برای حاضران قرائت کرد. وی در اشاره به سرگذشت قوکاسیان سه محور را عمده دانست و گفت: نخست می‌توان به شخصیت زاون و نقش او چه به‌عنوان فیلمساز و اندیشمند حوزه سینما و چه به‌عنوان یک انسان پرداخت. او نه انسانی استثنایی و عاری از عیب، بلکه انسانی ساده و دوست‌داشتنی با فضائل و معایبی بود که در وجود هر انسان دیگری پیدا می‌شود. دوم اینکه باید به سهم بزرگ اقلیت‌‌های دینی در زندگی و فرهنگ ایرانیان و جایگاه قوکاسیان در آن اشاره کرد. و در نهایت لازم است سیاست‌گذاری فرهنگی رسمی کشور را مورد اشاره قرار دهیم و آرزو کنیم دوباره به رویکردی برگردیم که راز ماندگاری فرهنگ ایران بوده است. مرگ شخصیتی هم‌چون زاون قوکاسیان دردناک است، اما از آن دردناک‌تر مرگ فرهنگ‌هاست. اگر فرهنگ غنی ارامنه وجود نداشت، قوکاسیانی هم پدیدار نمی‌شد. ایران یک آرمان است که جز با تکثر فرهنگی تحقق نمی‌یابد. از این‌رو باید خطر نفرت نژادی را جدی گرفت و از پراکنده شدن تخم نفرت و حاکم شدن خودبزرگ‌بینی در جامعه جلوگیری کرد. این برنامه نه نخستین و نه آخرین یادبود از خاطرات شیرین قوکاسیان است. تا آینده‌ای به درازای عمر ایران از زاون قوکاسیان یاد خواهد شد. امروز پرقدرت‌تر از هر زمان دیگر می‌توانم بگویم «زاون وجود داشت، من او را دیده بودم».