به نقل از سایت: www.hoosk.net
آقای گودمن تحلیل گر روزنامه های بالتیمور سان [1]، جروزالیم پست [2] و هیل [3] اخیراً مقاله ای در وب سایت هافینگتون پست [4] منتشر نموده، که به نظر شما میرسد.
ایالات متحده امریکا اخیراً داعش را به نسل کشی علیه ایزدی ها و سایر گروه های قومی در سرزمین های تحت تصرف خود محکوم نمود. شکی در آن نیست که تجاوز و به بردگی گرفتن زنان ایزدی، کشتار مردان ایزدی و ترس و وحشتی که داعش بر دیگر گروه های قومی تحمیل نمود، مصداق نسل کشی است. نامیدن وحشی گری های داعش در سوریه و عراق به هر عنوانی غیر از نسل کشی، چشم پوشی از درد ها و جنایات ناگفته آنان خواهد بود.
بدین ترتیب، مفهوم کلمه نسل کشی، خصوصاً هنگامی که در تعریف کشتار های دسته جمعی و رنج های بی کران انسانی به کار می رود، اهمیت خاصی دارد.برای اولین بار، کلمه « نسل کشی»[5] توسط استاد دانشگاه ییل [6]، پروفسور رافائل لمکین [7] هنگامی که در تلاش بود تا کشتار ارامنه در حکومت عثمانی را تشریح کند، خلق شد. علاوه بر این دکتر لمکین در مصاحبه با بخش خبر سی بی اس به وضوح گفت که «نسل کشی ارامنه اتفاق افتاده است». کلمه نسل کشی و نقش دکتر لمکین در بوجود آمدن آن، در مقاله ای در نیویورک تایمز[8] با نام «پرسش و پاسخ در مورد نسل کشی ارامنه»[9] شرح داده شده است، که قسمتی از آن بدین صورت است:
پرسش: نسل کشی چه معنی دارد و ریشه های آن چیست؟
پاسخ : نسل کشی معمولا به کشتار عامدانه مردمی که به گروه های خاص نژادی، سیاسی یا فرهنگی تعلق دارند با هدف از میان بردن آنان، گفته می شود. این واژه تا سال 1944 وجود نداشت، تا هنگامی که یک وکیل یهودی- لهستانی به نام رافایل لمکین، دو واژه یونانی «جنو»[10] به معنی نژاد و واژه لاتین «ساید»[11] به معنی کشتن را با هم ترکیب نمود.در وب سایت موزه یادبود هولوکاست ایالات متحده آمده است که، آقای لمکین واژه نسل کشی را برای کشتار سیستماتیک یهودی ها توسط نازی ها، اختراع نموده است. اما آقای لمکین گفته است که او در خلق این واژه کشتار ارامنه را هم مد نظر داشته است.در سال 1949 در مصاحبه با سی بی اس، آقای لمکین به مصاحبه کننده آقای کوئینسی هاو[12]گفت: من به بحث نسل کشی به این دلیل علاقمند شدم، که بار ها اتفاق افتاده است. برای ارامنه اتفاق افتاده و پس از ارامنه، هیتلر دست به نسل کشی زد. در سال 1948 این واژه در کنوانسیون نسل کشی سازمان ملل متحد به کار برده شد.
بنابراین، هرگونه اندیشه به منظور نفی کشتار یک ونیم میلیون ارمنی را می توان به سادگی نوعی پنهان کاری سیاسی دانست. نسل کشی ارامنه اتفاق افتاده است، و مردی که این واژه را خلق نموده است، این حقیقت را تصدیق نموده است.می توان گفت، این واژه برای توصیف کشتار ارامنه خلق شد. هر کس که می خواهد ازنظرات این استاد دانشگاه ییل مطلع شود، می تواند به ویدئوی سی بی اس در سال 1949[13] مراجعه کند.
علاوه بر آن نسل کشی ارامنه که در 24 آوریل سال 1915 شروع شد، کاملا بر تعریف نسل کشی منطبق است.بیاد می آورم که هنگام تحصیل در دانشگاه در شهر واشنگتن و هنگامی که به عنوان کار آموز در وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا مشغول بودم، از موزه هولوکاست در واشنگتن دیدار کردم. نزدیک در ورودی موزه، جمله آدولف هیتلر به چشم می خورد که گفته بود امروز کسی از کشتار ارامنه سخن نمی گوید، پس کشتار یهودیان نیز از تاریخ پاک خواهد شد.
همچنین جنگ در پس زمینه اش، مانند آنچه درهولوکاست اتفاق افتاد، سوختی برای مشتعل شدن وحشی گری است که پایه و اساس نسل کشی های آینده است. مقاله نیویورک تایمز با عنوان «مروری بر نسل کشی 1915 ارامنه» چگونگی وقوع این نسل کشی را به شکل زیر شرح می دهد:
در آستانه جنگ جهانی اول، دو میلیون ارمنی در امپراتوری رو به زوال عثمانی زندگی می کردند. در سال 1922 تعداد آنها به کمتر از چهار صد هزار نفر رسید. بقیه که شامل یک میلیون و پانصد هزار نفر می شد، در آنچه تاریخ نویسان آنرا نسل کشی می دانند، کشته شدند.
همچنان که دیوید فرامکین[14] در کتاب ستایش شده خود در مورد تاریخ جنگ جهانی اول و پی آمد های آن به نام «صلحی برای پایان دادن به آرامش» نوشته است:
«تجاوز و کتک زدن پیش پا افتاده و معمولی بود، آنهایی که در جا کشته نمی شدند، از طریق کوه ها و صحرا ها بدون آب و غذا و لباس به پیش رانده می شدند. صدها هزار نفر از ارامنه عاقبت یا از پای در آمدند یا کشته شدند».
مردی که واژه نسل کشی را خلق کرد، رافایل لمکین، که وکیلی یهودی-لهستانی بود، سعی کرد تا اقدامی را که برای محو کردن یک ملت با ابعاد گسترده آن انجام شده بود، یعنی کشتار ارامنه را بررسی کند. او از این واژه تا سال 1943 که کتاب «حکومت متحدین در اروپای اشغالی» که یک سال بعد چاپ شد و موضوع آن آلمان نازی و یهودی ها بود، استفاده نکرد.
مرکز مطالعه نسل کشی و هولوکاست دانشگاه مینه سوتا، آماری را با تفکیک استان ها و و نواحی گرد آوری نموده که نشان می دهد در سال 1914 تعداد ارامنه ساکن در امپراتوری عثمانی 2133190 نفر بوده که در سال 1922 به حدود 387800 نفر رسیده است.
کشتن یک نفر نیاز به برنامه ریزی دارد، حال سازمان دهی را تصور کنید که برای کشتار صدها هزار نفر مورد نیاز است. ملاحظات ژئوپلتیکی مانع استفاده از واژه نسل کشی توسط ایالات متحده می شود، اما شکی در مورد اینکه نسل کشی ارامنه یک واقعیت تاریخی است، وجود ندارد.
اکنون مانعی در به اطلاع عموم رساندن نسل کشی های مدرن نیست، که البته درست هم هست، اما جهان همچنان در انتظار آن است که ایالات متحده آمریکا واژه «نسل کشی» را در مورد کشتار ارامنه بکار ببرد.متاسفانه قدرت مند ترین کشور دنیا هنوز شهامت اخلاقی پذیرش کامل آنچه ارامنه تجربه کردند، را ندارد. از آن مهم تر، پرزیدنت اوباما قول داده بود تا واژه نسل کشی را به کار برد، چنانکه اولیور نوکس [15] در مقاله ای با عنوان «اوباما بار دیگر پیمان خود را در مورد نسل کشی ارامنه خواهد شکست» نوشته است:
یکی از رهبران ارامنه آمریکا به یاهو نیوز گفت که برای هشتمین و آخرین بار، پرزیدنت اوباما امسال نیز وعده شفاف انتخاباتی سال 2008 خود را، مبنی بر شناسائی قتل عام ارامنه، به عنوان نسل کشی که در سال های 1915 و 1916 بدست امپراتوری عثمانی اتفاق افتاده بود، خواهد شکست.
آرام هامپاریان[16]، مدیر اجرائی کمیته ملی ارامنه آمریکا، در مصاحبه ای تلفنی، بلافاصله پس از آنکه دستیاران اوباما در کاخ سفید، اعلام نمودند که پرزیدنت اوباما امسال هم در نطق سالانه خود در مورد تراژدی ارامنه، واژه نسل کشی را به کار نخواهد برد، این موضوع را به یاهو نیوز اعلام کرد.
«برداشت ما این است که پرزیدنت اوباما همانگونه که ریاست جمهوری اش را با تسلیم شدن به فشار های ترکیه و زیر پا نهادن قول خود به منظور شناسائی کامل نسل کشی ارامنه آغاز نمود، به پایان خواهد رساند».
در سال 2007 هنگامی که اوباما سناتور بود، هنگام بحث بر روی قطع نامه شناسائی قتل عام به عنوان نسل کشی از آن حمایت نمود، اما جزو طراحان قطع نامه نبود، و هنگامی که در سال 2008 برای کسب مقام ریاست جمهوری مبارزه می کرد، به شکلی واضح و قاطع ازشناسائی نسل کشی حمایت کرد.
«اعتقاد راسخ و محکم من این است که نسل کشی ارامنه یک اتهام، یا نظر شخصی یا تنها یک نقطه نظر نیست، بلکه حقیقتی روشن است که مدارک تاریخی مستند را به عنوان پشتیبان به همراه دارد».
اما در زمان ریاست جمهوری، این اعتقاد راسخ اوباما سست شد و او به دیگر روسای جمهوری مانند جورج دبلیو بوش پیوست که در هنگام انتخابات چیزی می گویند و در اتاق بیضی کاخ سفید، چیز دیگر.
در بیانیه سال 2015 به مناسبت صدمین سالگرد آن وقایع فجیع، اوباما از واژه ارمنی «Meds Yeghern» به معنی فاجعه بزرگ استفاده کرد. او حتی اشاره ای هم به رافایل لمکین، وکیل یهودی-لهستانی کرد که واژه «نسل کشی» را در جنگ جهانی دوم، مصطلح کرد.
خود داری از استفاده از کلمه نسل کشی برای توصیف سرنوشت شوم ارامنه در صد سال گذشته، به اندازه کافی نامطلوب است، اما خودداری از این کار پس از اینکه به جامعه ارامنه در مبارزات انتخاباتی اش این قول را داد، خود داستان دیگری است.
شاید بتوان امیدوار بود که رئیس جمهور بعدی ایالات متحده آمریکا به قربانیان این نسل کشی احترام خواهد گذاشت، همچنان که بیست کشور شامل فرانسه، روسیه، واتیکان، سوئد و کانادا آنرا به رسمیت شناخته اند. کشور های دیگری هم مانند ایالات متحده قطع نامه هائی را به تصویب رسانده اند، اما هنوز رسما واژه نسل کشی را کار نبرده اند. زمان سیاسی کاری و خصوصا زانو زدن در مقابل فشار های دولت ترکیه باید خاتمه یابد. بله، آمریکا باید به جنایت های داعش عنوان نسل کشی دهد، اما به رسمیت نشناختن نسل کشی ارامنه توهینی به تاریخ است.
ما مدیون نسل های آینده و قربانیان جنایات گذشته خواهیم بود، اگر بدون توجه به فشارهای سیاسی، شهامت عمل را نداشته باشیم. ایالات متحده باید رسماً نسل کشی ارامنه را به رسمیت بشناسد. رئیس جمهور بعدی ما، پس از بررسی و مطالعه آنچه بر سر ارامنه در دوران امپراتوری عثمانی آمد، باید از واژه ای که رافایل لمکین خلق نمود استفاده کند؛ «نسل کشی».