به نقل از سایت: www.alikonline.ir
ارامنه بهعنوان بخشی از پیکر ایران زمین، همواره مورد احترام قرار داشتهاند. تعامل همه ایرانیان با یکدیگر وضعیتی را بهوجود آورده که کشور را از حیث همزیستی در منطقه پرآشوب خاورمیانه ممتاز کردهاست.
ارامنه در میان اقلیتهای دینی در کشور همواره قابل توجه بوده و جمعیت آنها در سراسر کشور پراکنده شدهاست. در همین راستا فرصتی پیش آمد که سراغ کارن خانلری، نماینده ارامنه شمال برویم و پای صحبت این نماینده اقلیت بنشینیم. وی که در اسفند 94 با 8631 رای برای دومین بار به نمایندگی ارامنه شمال در مجلس برگزیدهشد، چهرهای بیشتر رسانهای به نسبت سایر نمایندگان اقلیتهای دینی داشته است.
نماینده ارامنه شمال در مجلس در گفتوگو با «قانون» به بیان دیدگاههای خود درباره وضعیت فعلی کشور، شرایط جامعه ارامنه و مسائل بینالمللی پرداخت که مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
خودتان را به صورت مختصر معرفی می کنید؟
سال43 در تهران بهدنیا آمدهام. بهواسطه کار پدرم مدتی را در آبادان بودیم. زندگی اجتماعی خودم را در جامعه ارامنه آبادان شروع کردم. پس از انقلاب دوباره به تهران نقل مکان کردیم. در مقطع لیسانس در دانشکدهفنی دانشگاه تهران تحصیل کردم. پس از آن برای خدمت سربازی به تیپ تکاوران منجیل رفتم. پس از ازدواجم ادامه تحصیل دادم و در مقطع کارشناسیارشد در رشته مهندسی زلزله و سپس در دکتری در مهندسی سازه در سال 85 فارغ التحصیل شدم. در آکادمی علوم ارمنستان در رشته تاریخ پس از هشت سال موفق به اخذ مدرک دوم دکتری شدم. در حال حاضر نیز در دوره دوم نمایندگی جامعه ارامنه شمال را برعهده دارم.
چه اتفاقی باعث شد به فکر ورود به مجلس بیفتید؟
از دوران جوانی، بنده در حوزه سیاسی فعالیت داشتم. در روزنامه آلیک دوستان همفکر بسیاری داریم که به بیان دیدگاهایمان میپردازیم. پیش از مجلس نهم از بنده خواستند که این مسئولیت خطیر را که باعث افتخارم نیز هست، برعهده بگیرم. در نهایت با مشورتی که با دوستان داشتم وارد این عرصه شدم. برای دوره دوم نیز دوستان اصرار کردند که بنده ادامه بدم که هماکنون نیز در خدمت شما هستم.
علت تنزل 20 درصدی آرای شما در دوره دهم نسبت به مجلس نهم را در چه موضوعی میدانید؟
در دوره پیش رقیب بنده از همفکران خودمان بود بنابراین همگرایی آرا وجود داشت. در دوره دهم که به نظرم انتخابات بهتری بود، در ابتدا ی امر، 6 رقیب داشتم. پس از آن تعدادی از دوستان انصراف دادند که در نهایت تعداد رقیبان به سه نفر رسید. از لحاظ خط مشی تفاوتهایی بین ما وجود داشت. تحرک و مشارکت انتخاباتی نیز به همین علت بیشتر شد. این دوره به علت گرم شدن تنور انتخابات نتایج نیز برای بنده خوشایندتر بود. در جریان انتخابات تقریبا 75 درصد آرا را کسب کردم. محقق فنلاندی، وان هانن درباره شاخصهای دموکراسی دو معیار اساسی یعنی میزان مشارکت و میزان رقابت را تعریف کرده است. از این منظر نیز اگر به مساله نگاه کنیم میزان رقابت و میزان مشارکت در این دوره افزایش یافت.
فلسفه تقسیم جامعه ارامنه به دو دسته شمال و جنوب چیست؟
این موضوع ریشه در تاریخ دارد. ایده حضور اقلیت های دینی در دوره نهضت مشروطه شکل گرفت. بهعلت توزیع جمعیتی جامعه ارامنه در آن دوره در شمال (تهران، آذربایجان و گیلان) و جنوب (اصفهان، خوزستان و بختیاری) پراکنده بودند و نسبت به اقلیتهای دیگر نیز جمعیت بیشتری داشتند. این فرصت به ارامنه داده شد و آنها را از دو کرسی برخوردار کرد. پس از انقلاب نیز دو کرسی ارامنه حفظ شد. البته ناگفته نماند در دهه چهل یک کرسی نیز به آشوریان تعلق گرفت و مجموع کرسی اقلیتها به پنج نفر افزایش یافت.
از سوابق روزنامهنگاری خودتان بگویید؟
در فصلنامه «پیمان» عضو هیات سردبیری و تحریریه هستم. «پیمان» به اشتراکات تاریخی ایرانیان و ارمنیان میپردازد و به زبان فارسی منتشر میشود. در آلیک نیز در گذشته فعالیت داشتم که امروز به دلیل مشغله کاری همکاریام کمتر شدهاست.
باوجود تخصص در حوزه عمران، چرا پس از ورود به مجلس، کمیسیون آموزش را برای عضویت انتخاب کردید؟
بهواسطه عضویت در هیات علمی، تدریس در دانشگاهآزاد اسلامی و علاقهمندی به این عرصه و همچنین اهدافی که در ذهن داشتم، کمیسیون آموزش مجلس را انتخاب کردم. همچنین بهبود مراکز آموزشی و موسسه آموزش عالی که به جامعه ارامنه تعلق دارد نیز در اولویت برنامه های بنده بود. پیش از این نمایندگان جامعه ارامنه در سایر کمیسیونها عضویت داشتند، علت آن نیز به تخصص جامعه ارامنه در حوزه های صنعت و خدمات برمیگردد. تغییر عرصه و ورود به حوزه آموزش برای بهبود شرایط، من را مجاب کرد که در کمیسیون مذکور عضو شوم.
مدارس و کلیساهای جامعه ارامنه از لحاظ بودجه در چه وضعیتی قرار دارند؟
بودجه آنها بیشتر جنبه نمادین دارد. با توجه به شرایط اقتصادی کشور در سالهای اخیر میزان تخصیص بودجه نیز کاهش یافتهاست. تخصیص بودجه چیزی در حدود سی تا چهل درصد است. کمکهای دولتی در حدود 10تا 20 درصد نیازهای ما را پوشش میدهد. منابع مالی مورد نیاز برای نگهداری، مرمت و توسعه مراکز آموزشی، مذهبی و ورزشی بیشتر از محل کمکهای مردمی حاصل میشود.
جامعه ارامنه از رییس جمهور چه مطالباتی دارد؟
قبل از انتخابات ریاست جمهوری، جلسهای بین تمامی طیفهای جامعه ارامنه تشکیل شد که درباره مطالبات ارامنه به جمعبندی رسیدیم و نسخهای از جزییات مطالبات را به نامزدهای ریاستجمهوری ارسال کردیم. در سطح بینالمللی یکی از مطالبات ما این است که در راه شناسایی و محکومیت نسلکشی ارامنه یک حرکت سیاسی موثر انجام پذیرد. دغدغه ملی ارامنه مشارکت بیشتر اقلیت ها و زنان در عرصه اقتصادی است. یکی از خواستههای ما از دکتر روحانی بهکارگیری ارامنه در سطوح عالی دولتی در سمتهای معاونت و مشاوره است. جامعه ارامنه متخصصان بسیاری دارد که میتوانند براساس اصل شایستهسالاری به عرصه مدیریت راه پیدا کنند و نقشآفرینی کنند.
این روزها کمتر از باشگاه آرارات در سطح یک ورزش کشور میشنویم، چه عللی باعث این رخداد شدهاست؟
از لحاظ مالی وضعیت مناسبی ندارد. بحث بودجه باعث شد که باشگاه آرارات با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم کند. امیدواریم در آینده به دوران درخشش خود برگردد.
روابط ایران و ارمنستان در حال حاضر در سطح دیپلماتیک چگونه است؟
روابط در سطوح دیپلماتیک مناسب است. بهتازگی نخستوزیر ارمنستان، آقای کارن کاراپتیان به ایران آمدند و با رییس جمهور، ریاست مجلس و وزیر امورخارجه گفتوگوهای سازنده ای را انجام دادند. روابط دوکشور در سطوح استراتژیک بالایی قرار دارد و همکاریها نه فقط در سطوح اقتصادی و تجاری بلکه در عرصه فرهنگی، امنیتی و توریسم نیز وجود دارد. معتقدم هردو کشور در راستای اصل همزیستی مسالمتآمیز از گذشته حرکت کردهاند و حتی در زمانی که منطقه در تشنج بود این اصل را تحکیم بخشیدند.
موضع گیری حضرت امام (س) نسبت به قتلعام ارامنه در ابتدای انقلاب چه بود؟
رویکرد امام راحل به چند ماه پیش از پیروزی انقلاب برمیگردد. ایشان در دیداری مفصل با رهبران ارامنه در نوفل لوشاتو رویکردهای جالبی را مطرح کردند. امام(س) فرموده بودند که پس از انقلاب اوضاع ارامنه بهتر خواهد شد و ایران به مانند ترکیه نیست که بخواهد در قبال ارامنه کشتاری انجام دهد. اجازه رشد و بالندگی به جامعه ارامنه را خواهیم داد و در حقیقت نیز پس از انقلاب قول امام راحل(س) تحقق یافت. حس همدردی و نوعدوستی مقامات در 24 آوریل سالگرد کشتار ارامنه بر ما پوشیدهنیست. مسئولان این مجوز را میدهند که ما در جهت احقاق حقوق مان گام برداریم. از مسئولان ارشد، رییس دولت اصلاحات در اواخر دوره دوم خود، در دیدار رسمی که به ارمنستان داشت، از بنای یادبود قربانیان نسلکشی ارامنه دیدن و در آنجا به قربانیان ادای احترام کرد. معاون وقت رییس جمهور دولت دهم نیز در مصاحبه ای رسمی با صراحت اعلام کرد که حدود صد سال پیش بخشی از ارامنه در سرزمینهای آبا و اجدادی مورد نسلکشی قرار گرفتندکه اظهارنظر وی با واکنش تند مقامات ترکیه مواجه شد. همچنین آقای ابوترابی، نایبرییس مجلس در اردیبهشت 92، چندین بار با به کارگیری واژه نسلکشی ارمنیان، آن را محکوم و با جامعه ارامنه اظهار همدردی کرد. از حوزه مسئولان ارشد نظام باز هم هستند کسانی که این واقعه را محکوم کردند. خواسته ما یک گام جلوتر است و میخواهیم که محکومیت رسمی این مساله پس از صد و دو سال تکامل پیدا کند. انتظار ما این است که با اعلامیه رسمی این واقعه تلخ را محکوم کنند. نسلکشی عمیقترین زخم تاریخی ارامنه است.
به اعتقاد شما علل وقوع نسلکشیهای شیعیان توسط طالبان، مسلمانان توسط دولت میانمار، کردهای عراق به دست صدام و ارامنه توسط عثمانی چه بودهاست؟
به رویکرد ایدئولوژیک برمی گردد. برخی تصور میکنند برای از بین بردن یک مساله ملی، حذف فیزیکی موثر خواهد بود. این بحث تئوریک براساس پدیده شوم نسل کشی است. ارمنیها اولین قربانیان نسلکشی در قرن بیستم هستند که پس از آنها نیز موارد متعددی شکل گرفت. دولت عثمانی حداقل پنج نسلکشی سیستماتیک را در تاریخ خود داشته که با رویکرد حل مسائل ملی درون مرزها، دست به حذف فیزیکی زده است. موضوعات ملی آنها شاید موقت حل شود ولی زخمی هایی را بهوجود آوردند که سال ها و قرنها اثرش باقی می ماند. امروز نیز شاهد هستیم که در نوار غزه و میانمار برای حل مساله بهصورت سیستماتیک نسلکشی صورت میگیرد. یک دیدگاه، رویکرد و اعتقاد ایدئولوژیک آنها را وادار به چنین عملی میکند. داعش و جبههالنصره نیز در این راستا گام برمیدارند. مهاجرتهای اجباری نیز جزیی از همین طرز تفکر است که بخشی را که زنده میمانند به این امر مجبور میکنند. در واقع رویکردهایی از این دست، مساله را حل نمیکند بلکه زخم جدیدی به وجود میآورد و پیامدهایی را بهدنبال دارد.
تعامل ایرانیان با ارامنه در طول چهارصدسال اخیر چگونه بودهاست؟
مهاجرت ارامنه محدود به دوره صفوی نیست و به حدود هزارسال پیش برمی گردد. با سقوط شهر آنی پایتخت ارمنستان و سقوط آخرین دودمان مستقل ارمنی توسط سلجوقیان،ایرن به یکی از مقاصد مهاجرتی ارامنه تبدیل شد. بعدها نیز در زمان صفویه این اتفاق صورت گرفت. ایران از دیرباز کشوری امن محسوب میشد و این واقعیت تنها به سازوکار حکومتی کشور باز نمیگردد بلکه تعامل مناسب مردم ایران با سایرین بود. ایرانیان با رویکردی که داشتند منطقهای را برای ارامنه ایجاد میکردند که آنها بتوانند در صلح و آرامش به زندگی خود ادامه دهند. تعدی و آزار سازمان یافتهای نه تنها نسبت به ارامنه بلکه به سایر اقوام نیز مشاهده نشده و در تاریخ ثبت نشدهاست. اینکه از مجلس تقاضا داریم نسلکشی را به صورت رسمی محکوم کنند بهخاطر همین تاریخ عاری از نسلکشی و عاری از جنایت علیه بشر ایران است.
بهنظرتان شرایط ایران از این حیث، نسبت به بسیاری از کشورهای منطقه از جایگاه بهتری برخوردار است؟
رابطه اقلیتها در سطح مردم و سطوح بالاتر حکومت با بسیاری از کشورهای دنیا و با تمامی کشورهای منطقه قابل قیاس نیست. در حال حاضر در کشورهایی در منطقه ما شاهد نسلکشیهای سیستماتیک بوده و هستیم. گروههای تروریستی در سوریه و عراق دست به پاکسازی قومی، دینی و مذهبی زدهاند. نقض حقوق بشر در کشورهای منطقه به وفور اتفاق میافتد. اما در ایران اگر کوچک ترین موردی پیش آید به سرعت مورد سوءاستفاده تبلیغاتی قرار میگیرد.
جامعه ارامنه از گذشته در زمینه صنعت و خدمات پیشگام بودهاست، امروز وضعیت به چه شکلی است؟
در زمینه صنعت و مهندسی، ارامنه به صورت جدی فعالیت دارند و وضعیت نیز به همان شکل گذشته تاحدودی ادامه دارد. یک موضوعی که امروز جامعه را اذیت میکند، مباحث اقتصادی است. شاخصهای اقتصادی در چندسال اخیر وضعیت مطلوبی را از خودش نشان نمیدهد و باعث شده که مالکان متوسط و کوچک از صحنه رقابت حذف شوند. ارامنه بهخاطر موقعیت اجتماعیشان شاید چندان در حلقه های بزرگ اقتصادی قرار نداشته و در سطوح کوچک و متوسط جای میگرفتند. همین موضوع باعث شده که با رکود اقتصادی همانگونه که همیشه قشرهای کوچک آسیب میبینند آنها نیز به مشکل بخورند. به طور معمول دانهدرشتها از میان بحران راحتتر از قشر متوسط و پایین عبور میکنند. بسیاری از کارگاههای کوچک آسیب دیده اند. البته شرایط اقتصادی تمام کشور را دربر گرفتهاست و درباره ارامنه که در این مشاغل فعال هستند شرایط بر این منوال میگذرد. ارامنه از دیرباز بهجای ورود به بدنه دولت بیشتر به کارهای آزاد تمایل نشان میدادند و علت شناخته شدن آنها به توانمندی در عرصه خدماتی و صنعتی نیز همین موضوع بودهاست. افرادی که در سیستم دولتی مشغول هستند بهمراتب از بحرانها کمتر آسیب میبینند که ما از این شرایط به علت مشاغلی که داریم کمتر بهره مند هستیم. نرخ مهاجرت ارامنه به کشورهای اروپایی و آمریکایی در سالهای اخیر نیز بههمین علت افزایش یافتهاست. مهاجرتهایی که متاسفانه بهعلت تخریب پل های پشت سر، بازگشتی را بهدنبال ندارد. البته بسیاری از آنها که برای فرار از شرایط اقتصادی مهاجرت میکنند در شرایط بدتری قرار میگیرند و بهعلت پل های خراب شده پشت سرشان امکان بازگشت نیز ندارند.
در حوزههای فرهنگی و اجتماعی، جامعه ارامنه چه نقشی را ایفا میکند؟
کارگردانان، هنرپیشگان و موسیقیدانان مطرحی از جامعه ارامنه به کشور خدمت کرده و میکنند. در عرصه ورزش نیز از گذشته افراد موفقی را داشته ایم.ولی در عرصه سیاسی بحث متفاوت است. ارامنه در مشروطه نقش فعالی داشتند و یپرم خان نیز بهعنوان نماد حضور ارامنه در نهضت مشروطه شناخته میشود. اما پس از شهادت یپرمخان، کمی سرخوردگی بهوجود آمد که ریشه آن تا به امروز نیز حفظ شدهاست. تاثیرگذاری ما در عصر مشروطه بیشتر از هر زمان دیگری بود. دوران دیکتاتوری پهلوی دستاوردی را برای ارامنه باقی نگذاشت.
در بین اقلیتهای دینی، جمعیت کدام یک بیشتر است؟
ارامنه بیشترین جمعیت را بین اقلیتهای دینی در ایران دارند.
با توجه به وضعیت جمعیتی ارامنه، امکانات آنها بهتر از دیگر گروهها نیست؟
تفاوت کیفی بین ارامنه و سایر گروهها وجود ندارد. البته آنان از حیث امکانات وضعیت متفاوتی دارند. ارامنه در تهران از دو ورزشگاه بزرگ برخوردار هستند. حدود 20 مدرسه مربوط به آنان فقط در تهران وجود دارد. درحالیکه کلیمیان، آشوریان و زرتشتیان دارای مدارس کمتری هستند که با جمعیت آنان تناسب دارد.
ظرفیت جذب گردشگر برای کلیساهای منطقه جلفا را که 10سال از ثبت یونسکو آن میگذرد، چگونه میبینید؟
جالب است بدانید که کلیسای تادئوس مقدس(قره کلیسا) محل دفن یکی از حواریون حضرت عیسی مسیح(ع) است. از 12 نفر حواری تنها سه نفر محل دفن مشخصی دارند که یکی از آنها تادئوس مقدس است و دو مورد دیگر در واتیکان (پطروس) و ترکیه (بارتلمیوس) قرار گرفتهاست. البته مرقد بارتلمیوس در ترکیه مخروبه و واقع در یک منطقه ممنوعه نظامی است. قره کلیسا می تواند جاذبه بزرگ توریستی نه تنها برای ارامنه بلکه برای تمام مسیحیان جهان تلقی شود. بهطور معمول در تیر مراسمی برگزار میشود که اگر بهخوبی این مساله اطلاع رسانی شود ،میتواند گردشگران بسیاری را به این منطقه فراخواند.
آیا در این 10سال که کلیساهای استانهای آذربایجان شرقی و غربی ثبت جهانی شده، وضعیت حفظ و نگهداری آن بهبود یافته است؟
دو کلیسا تادئوس و بارتلمیوس را در آن سوی مرزها مقایسه کنید به تفاوتها پی خواهید برد. رویکرد کشور ما به میراث فرهنگی انسانی و متفاوت با کشور همسایه است. پس از ثبت یونسکو با همت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، وضعیت نگهداری بهمراتب نسبت به گذشته بهتر بودهاست. البته ایراداتی وجود دارد ولی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و نیز منطقه آزاد تجاری جلفا تمام سعی و همت خود را در جهت حفظ کلیساهای این منطقه به کار گرفته اند. کلیسای سن استپانوس، دیگر کلیسای جلفا نیز در سالهای اخیر از حیث جذب گردشگر به منطقه ویژهای تبدیل شدهاست.
آیا دیدگاه جامعه ارامنه به شاهعباس صفوی مثبت است؟
چندان مثبت نیست. شاه عباس صفوی بهدلیل رونق اقتصادی و صنعت، ارامنه را از جلفا و ارمنستان غربی به مرکز ایران کوچاند. در فرآیند مهاجرتها مقداری بیاحتیاطی صورت گرفت و باعث مرگ تعداد بسیاری شد. آن زمان بیش از300 هزار نفر ارمنی به ایران کوچ کردند ولی تعداد کمتری به مقصد رسیدند. به علت همین موضوع و جابهجایی اجباری، نگاه مردمی به او مثبت نیست.
جایگاه ایران در مساله قرهباغ را چگونه میبینید؟
موضع ایران نسبت به این مساله بسیار متعادل بوده و ایران همواره خواستار برطرف کردن اختلافات از راه صلح و مذاکره بودهاست. متاسفانه جمهوری آذربایجان در کنار روند مذاکراتی بهصورت سیستماتیک بحث جنگ را مطرح میکند ولی ایران همواره راهکارهای اینچنینی را نفی کرده و خواهان حل موضوع به شکل مسالمتآمیز بودهاست. سرنوشت منطقه از طریق خواست عموم مردم «قراباغ» باید صورت بگیرد و نه اینکه خواسته دولتهای دیگر تاثیرگذار باشد. بر اساس مفاهیم بین المللی ایران، اصول را رعایت کردهاست. بحث اشغال یک کشور آنگونه که در مطبوعات مطرح میشود، صحیح نیست. در حال حاضر از مذاکرات نتایج قابل لمسی خارج نشدهاست.
ایران چه نقشی در فروکش کردن اختلافات منطقهای بهویژه مساله قرهباغ، ایفا کرده است؟
نقش ایران همواره سازنده بودهاست. اگرچه ایران دخالتی در جریان مذاکرات ندارد و گفتوگو ی دو طرف با نظارت گروه مینسک (روسیه، آمریکا و فرانسه) تعیین شده از سوی اتحادیه اروپا برگزار میشود ولی با تعامل مناسبی که با هردوی کشور داریم، توانستیم نقش خوبی در این بین بازی کنیم. روابط ایران با همسایگان شمالی نیز فرهنگی و سیاسی بوده؛ از این رو روابط دیپلماتیک سازندهای بین ایران و دوکشور مذکور برقرار بودهاست. اما ترکیه نقش سازنده ای نداشته و جانبدارانه با مساله برخورد کردهاست. لازم است صحبت معروف اردوغان را که گفتهبود «ترکیه و آذربایجان یک ملت در قالب دو کشور هستند» ، یادآور شوم. موضع گیریهای از این دست به روند صلح آسیب خواهندزد. اگرچه ایران زمینههای مشترک مذهبی با آذربایجان دارد ولی از آن طرف با ارمنستان نیز در زمینه تاریخی اشتراکات بسیاری دارد. همین ویژگی باعث شده که ایران در موضعی بیطرفانه با مساله برخورد کند و نقش سازندهای داشتهباشد و تعادل موجود را حفظ کند. اگر روند فعلی ایران ادامه پیدا کند، در روند سازش دوطرف مثبت و موثر خواهدبود.
ارمنستان پنجمین مقصد گردشگری ایرانیان است آیا ایران در مقاصد گردشگری ارمنستانیها جایگاه بالایی دارد؟
تعداد گردشگران ارمنی بسیار است ولی از آمار دقیق آن اطلاعی ندارم. البته آمار ایرانیان را مطلع هستم.هر ساله بیش از 100هزارنفر از ایرانیان به ارمنستان سفر میکنند. در آنجا جاذبه های تفریحی و گردشگری بسیاری برای ایرانیان وجود دارد که آنها را برای سفر به ارمنستان ترغیب می کند.
آیا ارتباط جامعه ارامنه با مردم ارمنستان میتواند نقشی در جذب و رونق گردشگر خارجی داشته باشد؟
بله، تا حدی موثر است. کلیسای «وانک» اصفهان و کلیساهای سه گانه آذربایجان شرقی و غربی برای مردم ارمنستان جاذبه توریستی منحصر به فردی محسوب میشوند. زیارت تیر در قره کلیسا نیز نقش بسزایی در جذب گردشگر داشتهاست. ولی مساله جذب گردشگر نیاز به برنامهریزی و زیرساخت های مناسب دارد.
شمابا گذشت چندماه از آغاز به کار دولت روحانی، تغییر و تحولات را مثبت ارزیابی می کنید؟
نگرانیهایی وجود دارد. در عرصه اقتصاد به کار بیشتری نیاز داریم. برنامههای اقتصادی موجود ناکافی بهنظر میرسد. قیمت دلار شاخصهای است که نشانگر روند منفی وضعیت اقتصادی است. احساس بنده از پس تمامی اتفاقات این است که در ترسیم مشکلات بزرگنمایی صورت می گیرد و وضعیت به آن اندازه که برخی اظهار میکنند، بحرانی نیست. با توجه به ظرفیت داخلی می توانیم برخی عرصههای اقتصادی را بهبود بخشیم. همهچیز معطوف به مسائل روابط خارجی نیست و به مدیریت داخلی نیز مربوط میشود. در اجرای اصل 44 تعلل دیده میشود و دولت فعلی نیز عزم جدی برای اجرایی شدن آن ندارد.
بهنظر شما دستاوردهای برجام آنگونه که انتظار میرفت، بود؟
برجام تاکنون دستاورد آنچنان ویژهای نداشتهاست. در موعد اجرایی شدن آن ترامپ در آمریکا بهسر کار آمد و از ابتدا نیز کارشکنی کرد. میتوان حدس زد که چه سیاستی پشت عملکرد ترامپ قرار گرفتهاست. زیادهخواهی آمریکا در زمان انعقاد برجام بوده و امروز نیز وجود دارد. آنها پیوسته در فکر گرفتن امتیازات بیشتر از ایران هستند. از هر تاکتیکی نیز استفاده میکند. برای نمونه بهکار بردن لفظ خلیج عربی تنها به بی سوادی او برنمیگردد و در ورای آن، تهدید نسبت به تمامیت ارضی ما وجود دارد. تهدید به تحریم سپاه پاسداران نیز از حرکات کودکانه ترامپ است؛ چرا که سپاه بخشی از بنیه دفاعی ایران را تشکیل می دهد. در واقع سپاه، ارتش و تعدادی از وزارتخانهها یک کلیت واحد از نظام دفاعی کشور هستند که تهدید آنها اعلان غیرمستقیم جنگ به کشورمان است. البته بنده معتقدم تمامی اقدامات ترامپ در سطح تبلیغاتی صورت میگیرد و احساس میکنم که کنگره همسو با وی به این بازی حماقت آمیز تا آخر ادامه نخواهد داد.
با توجه به عضویت شما در کمیسیون آموزش، آیا حضور دانشجویان خارجی در دانشگاههای کشور مثبت بوده و ارزآوری داشتهاست؟
بهطور معمول از کشورهای فقیر جذب دانشجو داریم. البته از کشورهای جهان بهویژه اروپای شرقی در رشتههای منحصربهفرد مانند ایرانشناسی، دانشجویانی ورود پیدا میکنند.
آیا این دانشجویان در ارتقای سطح علمی آموزشی کشور تاثیری گذاشتهاند؟
در بین آنها در مقطع دکتری در رشته ایرانشناسی دانشجویان نخبه نیز مشاهده شده ؛ متاسفانه مکتب شرق شناسی ما تا به امروز چندان به جهانیان معرفی نشدهاست. به نظر میرسد که دانشگاه های کشورهای عربی از جمله «الازهر» مصر در زمینه شرقشناسی از ما پیشی گرفتهاند.
پیشنهاد مراکز غیرانتفاعی در تحصیلات تکمیلی که از جانب شما مطرح شده، پیشنهاد سازندهای است؟
در دوره تکمیلی اگر انگیزه مالی و ارتباط با مراکز صنعتی و تجاری نباشد، بیشک مراکز درجا خواهند زد. در سیستم دولتی که دغدغه مالی مطرح نیست، این ارتباط تحقیقاتی با مراکز صنعتی و تجاری کمتر است.
با آغاز ریاست فرهاد رهبر بر دانشگاه آزاد، آیا شما تغییرات پیش آمده را مثبت ارزیابی میکنید؟
روند فعلی را مثبت تلقی میکنم. تعداد دانشجویان دکتری کاهش یافته و بهطور کل ارزیابی من از تغییرات رو به بهبود است.
استانی شدن انتخابات مجلس را به مصلحت کشور میدانید؟
بهنظر من این مساله میتواند به نفع کشور باشد. البته تحقق اهداف آن شرطی دارد و آن شرط این است که انتخابات به سمت پررنگ شدن نقش احزاب پیش برود. اگر در کشور احزاب عمده و بزرگی با استانداردهای بینالمللی مانند کشور انگلیس که از دو حزب عمده تشکیل شده یا در نهایت حداکثر سه یا چهار حزب داشتهباشیم که برای کسب بیشترین کرسی مجلس با یکدیگر رقابت کنند، میتوانیم امیدوار باشیم که استانیشدن انتخابات بهنفع کشور تمام شود. به لحاظ منطقی اگر همچنان افراد در این فرآیند وارد شوند و احزاب نقش فعال نداشتهباشند، شاهد باندبازی در سطح استان خواهیم بود. امروز نیز باندبازی صورت میپذیرد ولی این موضوع در سطح شهر و روستا اتفاق می افتد.
مهمترین فایده آن در سطح کلان چیست؟
یکی از فواید استانیشدن انتخابات، پررنگ شدن نقش تحزب است. تحزب باید بتواند در عرصه سیاسی نقش آفرینی کند. با وجود احزاب، انگیزه فردی کمرنگ و انگیزههای سیاسی و ملی بیش از پیش خواهدشد.
آیا در جامعه ارامنه برای راهیابی به مجلس فعالیت حزبی معنا دارد؟
بله، فعالیت حزبی وجود دارد اما در ابعاد کوچکتر. جریانات مختلفی در انتخابات مجلس رقابت میکنند که خوشبختانه منافع اقتصادی پشت اهداف آنها نیست. تفاوت، در دیدگاههای ایدئولوژیک و تاکتیک های حل مسائل است. جریانات مطابق با امیال سیاسی خود، نامزدهایی را معرفی و برای پیروزی آنان تلاش می کنند. کمتر مبارزات انتخاباتی به شکلی که در جامعه ارامنه وجود دارد در سطح کشور اتفاق میافتد؛ مگر مواردی که در شهرهای بزرگ مانند تهران که جریانات سیاسی در تصمیمگیری و لیستدادن دخیل هستند. در حوزه جامعه ارامنه اگر چه از لحاظ کمیت جمعیتشان قابل توجه نیست ولی فعالیت حزبی نه فقط در راهیابی به مجلس بلکه در انتخابات درون جامعهای ارامنه نیز موثر بوده است.
میزان مشارکت در جامعه ارامنه به چه شکل است؟
به طور معمول از لحاظ آماری برابر متوسط سطح کشور یا حتی در بعضی موارد بیشتر از آن است. میزان مشارکت بستگی به معرفی نامزدها از جریانهای مختلف دارد و فعالیت و تحرک از یک انتخابات تا انتخابات دیگر متفاوت است. به صورت کلی اگر بخواهم برایتان میزان مشارکت را مشخص کنم، نسبت به سطح کشور میزان مشارکت بالایی را به خودش اختصاص میدهد.
ارامنه در دستهبندی نامزدهای خود در انتخابات مجلس، آنها را نزدیک به طیف اصولگرا یا اصلاحطلب معرفی می کنند؟
این نزدیکی دیده نمیشود. بنده و تمام نمایندگان پیش از من، ممکن است در مسائل بین الملل به یک طیف نزدیک و از طرف دیگر در دیدگاههای اجتماعی و فرهنگی به طیف دیگری قرابت داشتهباشیم. این امر بسیار اتفاق می افتد. برای همین نمایندگان ارامنه از یکپارچگی با هر یک از این طیفها به دور بوده اند. سنتی در ما به وجود آمدهاست که از آن تحت عنوان «بیطرفی مثبت» یاد میشود. ارامنه بسته به موقعیتی که در آن قرار دارند، نسبت به موضوعات مختلف مواضع خود را اعلام میکنند. در بحثهای کشوری و ملی خط ارامنه مشخص است و در راستای پیروی از خط رهبر معظم انقلاب حرکت میکنند. به طور کلی «بیطرفی مثبت»، سبب دوری ما از جناح های عمده سیاسی کشور شدهاست. ناگفته نماند که فاصله ما از جناحها، پیامد منفی نیز برایمان دربرداشته است. عدم مشارکت ارامنه در پیروزی هر یک از این جناحها در انتخابات باعث سهیم نشدن ما در فرآیند ترکیب انتخابی آن دولتها شدهاست. به طور طبیعی هر گروهی در فرآیند سیاسی جریان خاصی را یاری کند پس از موفقیت، بیشک از فرصتهایی برخوردار خواهدشد. شاید یکی از علل اصلی که ما به سمت ها و مسئولیت های ارشد ورود نکردهایم، همین عدم مشارکت با گروههای سیاسی در فرآیند انتخابات باشد. در حالیکه از دیدگاه شایستهسالاری، تیپهای شاخص بسیاری در جامعه ارامنه وجود دارند. در این رابطه به آقای روحانی در دوره اول نامهای نوشتم و گزینههای شایستهای را که توانایی کمک به دولت در سمتهای معاونت و مشاوره وزرا داشتهاند، معرفی کردهام. جالب است بدانید پروفسور مگردیچ تومانیان که یک ایرانی ارمنیتبار است، در بین 100 ریاضیدان برتر دنیا قرار دارد. در حال حاضر نیز به تدریس در چندین دانشگاه کشور مشغول است. ما پروفسور تومانیان را برای وزارت آموزش و پرورش یا علوم در سمتهای معاونت پیشنهاد کرده بودیم. نمونه دیگر آقای دکتر گورگ کاراپتیان هستند که نامشان در زمره دو درصد مقالهنویس برتر دنیا مطرح است. تخصص ایشان در حوزه برق قدرت است. دکتر کاراپتیان چندین سال استاد نمونه انتخاب شدند و مقالات ممتازی را در پژوهشکدهای در وزرات نیرو نوشتهاند. از این دست چهرهها بسیار داریم. البته در هیچجای دنیا شایستهسالاری به شکل مطلق اجرا نمی شود. بهطور معمول دولتها توسط گروههای سیاسی اداره می شوند. اگر اشخاص عضو تیم سیاسی خاصی نباشند به طور طبیعی پس از پیروزی نیز سهمی از «کیک پیروزی» نخواهند برد. بسیار ساده مساله را بیان کردم. یکی از پیامدهای منفی عدم مشارکت ما در جناحها، همین مساله است.
آیا در بحث تحزب، روزنهای برای بهبود شرایط در سطح کشور وجود دارد؟
در عرصههای ایدئولوژیک، استانداردهایی در تمام کشورها وجود دارد. در عرصه اجتماعی و اقتصادی از لحاظ تیپولوژیک، برخی به گروههای کارگری و سوسیالیست و برخی نیز به احزاب محافظکار شبیه هستند. در کشور ما این مرزبندیها کمی بهم ریخته است. برای مثال در جریان اصلاحات تفکرات نئولیبرالی و از طرف دیگری سوسیال-دموکرات دارند. اگر چه در بحث روابط بینالملل ممکن است دارای اشتراکاتی باشند ولی در عرصه اجتماعی و اقتصادی با یکدیگر تفاوتهای بسیاری دارند. این مساله در تمامی جریانها نیز وجود دارد. در اصولگرایان نیز طیفی از آنها محافظهکار هستند ولی تیپ هایی با جریان فکری سوسیال دموکرات نیز فعالیت دارند. عدم وجود تحزب باعث این اتفاقات شدهاست. اگر بتوانیم خوب عمل کنیم و احزابی با مواضع مشخص را تاسیس کنیم، تکلیف مردم را نیز در بحث انتخاب در فرآیندهای سیاسی راحتتر خواهیم کرد. وضعیت فعلی در عرصه سیاست کشور، با تعریف حزب تفاوت بسیاری دارند و به اعتقاد من دو جریان اصلی کشور قابلیت تقسیم به سه یا چهار حزب را با برنامه و مرامنامه مشخص دارند.
یعنی مرزهای فکری در جریانات مخدوش شدهاست؟
تنها بحث ایدئولوژیک مطرح نیست. انسجامی عقیدتی و تشکیلاتی که خاص فعالیت احزاب است وجود ندارد. بارها مشاهده شده که فراکسیونها در جلسه خودشان تصمیمگیری میکنند و به اجماع نمیرسند. در برخی موارد اجماع به شکل خفیفی کمی بالاتر از حدنصاب صورت میگیرد. جالب این است که گروهی که در تصمیمگیری در اقلیت قرار گرفته خودش را موظف به انجام نظر جمع نمیداند. اگر گروه اقلیت در نشست فراکسیون، تابع جمع نباشد و نظر مخالف اجماع صورت گرفته را در صحن علنی نیز برخلاف تصمیم اکثریت اعمال کند، حالت جالبی بهدنبال نخواهدداشت و معنای تحزب و فراکسیون را زیرسوال میبرد. در مجلس دهم بارها موضوعات اینچنینی مشاهده شدهاست. اما در مجلس نهم با وجود فراکسیونهای مختلف کمتر مسائلی از این دست رخ میداد.
افزایش کرسیهای مجلس پس از 20سال در بهبود کار نمایندگان تاثیری میگذارد؟
این بحث موافقان و مخالفانی دارد که هرکدام دلایل قانعکنندهای دارند. تصور من این است که افزایش نمایندگان بهتر است صورت بگیرد. اگر انتخابات به شکل استانی برگزار شود، میتوانیم بر حسب جمعیت مکانیزم کمتر چالشبرانگیزی را برای تخصیص کرسیهای مجلس ارائه دهیم. در هرحال لزوم بازنگری پس از20 سال با توجه به افزایش جمعیت، امر غیرقابل اجتنابی است.
با وقوع انقلاب اسلامی، شرایط به چه شکل شد؟
با انقلاب اسلامی، وضعیت تغییر کرد و حضور مردم را در مجلس شورای اسلامی بهخصوص با جدیت نقش قوه مقننه، از حالت فرمالیته خودش درآورد. از این منظر شرکت در انقلاب و جنگ تحمیلی از طرف جامعه ارامنه درخور توجه است. تنها در تهران 76 شهید ارمنی تقدیم کشور شدهاست. در کل ایران تعداد شهدای ارامنه به حدود 110 نفر میرسد که نسبت به جمعیت ما تعداد قابل توجهی است و از طرف دیگر، تعداد زیادی نیز جانباز جنگ داریم. حضور ارامنه در جبههها برای دفاع از کشور به آگاهی ملیشان برمیگردد. ارامنه این آگاهی را در طول تاریخ معاصر چه در پیروزی انقلاب و چه در اثنای جنگ، به خوبی از خود نشان دادهاند.
شایعاتی درباره ممنوعیت دفن در آرامستان سرآسیاب دولاب ارامنه چندی پیش مطرح شد، آیا این صحبت ها حقیقت دارد؟
البته آرامستان دولاب، دیگر برای خاکسپاری مورد استفاده قرار نمیگیرد. چندی پیش اخباری در فضاهای مجازی پخش شد که آرامستان مورد بیتوجهی واقع شدهاست؛ در حالیکه این گونه نیست. هم مسئولان شهرداری و هم خلیفهگری ارامنه به آرامگاهها رسیدگی میکنند. بودجه بزرگی برای رسیدگی به آرامستان ها از جمله آرامگاه سرآسیاب و سایر نقاط کشور صرف میشود.
آیا جامعه ارامنه به صورت مجزا تشکیلاتی برای رسیدگی به امور شهدا و جانبازان دارد؟
بله، در شورای خلیفهگری هیاتهایی برای رسیدگی به امور خانواده شهدا، جانبازان و آزادگان در حال فعالیت هستند. چندماهی یکبار باهمکاری بنیاد شهید و ارگانهای دیگر برنامه هایی برای خانواده شهدا، جانبازان و آزادگان برگزار میشود. جالب است بدانید مقام معظم رهبری هر سال به خانواده شهدای ارامنه سر میزنند و پای صحبت آنان مینشینند؛ این موجب افتخار و مباهات جامعه ماست. مزاری برای شهدای دفاع مقدس در آرامگاههای ارامنه ساختهاند. برای نسلهای جوان این نکته روشن است که جامعه ارامنه از گذشته در حفظ مرز و بوم فداکاری کرده و باز هم اگر اتفاقی رخ دهد، آماده فداکاری هستند.
به نظر شما شرایط پایتخت از نظر آمادگی مقابله با زلزله چگونه است؟
مسئولان، هشدارهای لازم را در برابر زلزله اعلام کردهاند. خلأ قانونی باید در برابر استانداردسازی طراحی سازهها اجباری و همچنین در بحث اجرای قوانین بهصورت جدی عمل شود. خانهای که امروز سرپا و سالم است، نباید به حال خود رها شود. باید مورد «شناسایی سیستم» قرار گیرد و مسئولان فنی مقاومت آن را در برابر زلزله احتمالی مورد بررسی قرار دهند. تشخیص مقاومت و میزان خرابی سازههای موجود باید از روشهای نظاممند و براساس قوانین مشخص مورد ازریابی قرار گیرد. با اجرای چنین قوانینی، در آینده و در صورت وقوع زلزله تلفات انسانی بسیار کاهش خواهند یافت.
با توجه به تخصص شما در زلزلهشناسی، آیا وقوع زمینلرزه در تهران قابل پیش بینی هست؟
زمان دقیق آن قابل پیشگویی نیست.
بحث سپنتا نیکنام به کجا رسیدهاست؟
دکتر اختیاری، نماینده زرتشتیان در این زمینه بسیار پیگیر هستند؛ البته ما نیز در کنار ایشان هستیم. مشکل حقوقی نیکنام، تنها مختص زرتشتیان نیست و ممکن است این مشکل حقوقی شامل دیگر اقلیتها نیز بشود. سعی و تلاش همه بر این است که مساله هرچه زودتر در چارچوب قوانین حل شده و امیدوارم راهحل قانونی برای رفع این مشکل پیدا شود. به اعتقاد بنده حل مشکل امکان پذیر است. بسیاری سعی دارند از این مشکل علیه کشورمان استفاده کنند و معتقدم که این افراد موفق نخواهند شد. تعامل و تساهل ایرانیان با ادیان و مذاهب مختلف از گذشته دور بسیار مناسب بودهاست و همین موضوع همواره بستر مناسبی را برای حل مشکلات از این دست مهیا کرده است.
علت توالی این مسائل را چه میدانید؟
توالی قطعنامههای صرف سیاسی و قطعنامه های مربوط به حقوق بشر چنان ناشیانه هستند که بدون چشم مسلح نیز می توان به مغرضانه بودن آنها پی برد. برای مثال تحتالشعاع قرار گرفتن مساله هستهای ایران با مسائل حقوق بشری یکی از تاکتیکهای متداول با اهداف مشخص سیاسی است. احساس من این است که مطرح شدن مسائل حقوق بشری برای گرفتن امتیازات بیشتر از ایران بهویژه در عرصه دفاعی کشور اتفاق میافتد. امروز آمریکا در این اندیشه است که از شرایط پیش از برجام به شرایط دیگری ورود کرده و بتواند بنیه دفاعی کشورمان را تضعیف کند. بههیچ وجه کشوری در دنیا موافقت نخواهد کرد که در مورد مسائل دفاعی اش مانیتورینگ صورت بگیرد و بی شک ما نیز نمیتوانیم بپذیریم.