شاهین بازیل هنرمند و فعال عرصه سینما طی چند روز گذشته از دنیا رفت؛ او به گفته محمد اطبایی دوست و همکارش؛« از جمله  انسان هایی است که در حوزه های تخصصی‌اش جای پای بزرگی دارد و البته خود نیز نخواست که چندان دیده شود و اعتبار کارهایش ماند برای دیگران!»

محمد اطبایی فعال عرصه بین‌المللی سینمای ایران در نوشتاری که در پی درگذشت شاهین بازیل در اختیار ایسنا گذاشت، نوشت: «تاریخ هر جامعه‌ای سرشار از چهره‌های تاثیرگذار و در عین حال کمتر شناخته شده‌ای است که به دلیل شخصیت متواضع ایشان و یا رویکردهای نه چندان جامع و دقیق مورخان نام و نشانی از آنها در رسانه ها نیست. شاهین بازیل یا شاهیک از جمله انسان‌هایی است که در حوزه‌های تخصصی‌اش جای پای بزرگی دارد و البته خود نیز نخواست که چندان دیده شود و اعتبار کارهایش ماند برای دیگران!

شاهیک در سال ۱۳۳۱ در یک خانواده سرشناس ارمنی در تهران به دنیا آمد و پس از دبیرستان البرز راه به دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه ملی سابق و دانشگاه شهید بهشتی فعلی پیدا کرد و در اولین سال‌های تشکیل دانشگاه آزاد هم در رشته مترجمی زبان انگلیسی فارغ التحصیل شد. شاهیک و همسرش آرسینه از فعالان گروه‌های تئاتری ارامنه بودند و در حوزه ترجمه هم کتاب "در زمان ما" از ارنست همینگوی را انتشار داد که به چاپ های متعددی نیز رسیده است.

او قصه‌های بیشتری از همینگوی را برای نشریات ادبی ترجمه کرده است. وی از سال های ابتدایی دهه هفتاد به بخش بین الملل بنیاد سینمایی فارابی پیوست و در حوزه خرید فیلم های خارجی برای بازار ایران فعالیت داشت. شاهیک بازیل در کوتاه مدت توانست به یکی از مهم ترین افراد حوزه خرید فیلم خارجی در ایران تبدیل شود و پس از یک دهه از فارابی به دفتر تامین برنامه‌های صدا و سیمای جمهوری اسلامی و موسسه رسانه های تصویری و از ابتدای دهه هشتاد هم در بخش خصوصی و موسسه قرن بیست و یکم به فعالیت های خود ادامه داد.

شمار قابل توجهی از آثار برجسته سینمای جهان در سه دهه اخیر به واسطه دانش و تخصص "بازیل" به بازار ایران راه یافته‌اند. شاهیک بازیل و همسرش آرسینه به دلیل دانش و سلیقه و پشتکار منحصر به فردشان در جمع آوری اشیا و وسایل ساده قدیمی و تبدیل آن به یک کلکسیون هنری و فرهنگی بی نظیر، خانه‌شان را به موزه‌ای بی‌بدیل تبدیل کرده که با مهمان نوازی خاصشان محلی برای حضور همیشگی صدها دوست نزدیک آنها در این بهشت کوچک بوده است.

گفتنی است که همین تخصص آنها را به همکاری حرفه‌ای و البته افتخاری با شمار زیادی موزه و موسسه و نهاد فرهنگی و تاریخی کشانده است. آنها در راه اندازی و همکاری با موزه پاراجانوف در ایروان ارمنستان و آوردن بخشی از موزه پاراجانوف به تهران و نمایشگاه عکس عباس کیارستمی در موزه پاراجانوف نقش اصلی را ایفا کردند. عباس کیارستمی هم در بزرگداشت پاراجانوف و ارتقای موزه پاراجانوف تمامی  عکس های نمایشگاه خود را به موزه پاراجانوف هدیه کرد.

شاهیک با جشنواره‌های فیلم ارمنستان و به ویژه جشنواره فیلم زردآلوی طلایی ایروان و جشنواره فیلم درخت زردآلوی اولجان همکاری نزدیک داشت و فیلم های ایرانی زیادی را روانه این جشنواره‌ها کرد. مدیران جشنواره فیلم زردآلوی طلایی ایروان و مسئولان سینمایی کشور ارمنستان هم با هماهنگی‌های شاهیک در جشنواره‌های فیلم ایران حضور پررنگی داشتند. شاهیک با موزه سینمای ایران و نیز برنامه ارامنه در سینمای ایران هم همکاری گسترده داشت و در چندین فیلم از جمله فیلم های سینمایی "صحنه هایی از زندگی یک کارآگاه" (علیرضا رسولی نژاد)، "آقا یوسف" (علی رفیعی)و فیلم کوتاه "زندگی نسبتا معمولی اقای مظفری" (عباس نظام دوست) و فیلم مستند "اهالی خیابان یک طرفه" (مهدی باقری) هم بازی داشت.

او یک کارشناس حرفه‌ای موسیقی کلاسیک و جاز بود و کلکسیون آثار کلاسیک وی شاید در ایران بی‌نظیر باشد. شاهیک بازیل در هفتاد سالگی و در صبح روز شنبه ۱۵ مرداد و در خانه و کنار یار همیشگی‌اش (به دلیل ابتلا به سرطان ) از دنیا رفت.

 

محمد اطبایی همچنین در نوشتار دیگری که در کانالش "سینه ایران" در فضای مجازی منتشر کرده بود، نوشت: «کهنه رفیق دیگری هم رفت، شاهیک، دوست جانمان ،رفت کنار زاون و لون. شاهین بازیل رو اولین بار سال ۱۳۶۵ و در دانشگاه دیدم در کوتاه زمانی شدیم شاهیک و مدی و کلی سلیقه‌های مشترک در هنر. سی و چند سال رفاقت کردیم و چه خاص بود این انسان. همکار شدیم در بین الملل فارابی و اون جمع شوریده که هیچ وقت کسی ندونست و نخواهد دونست چه کردند برای سینمای ایران.

در کنار شاهیک همیشه خوشی و آرامش بود، از زندگی لذت می برد و به دوستانش یاد می داد تو اوج چالش‌ها و مشکلات چطور میشه کیف کرد از لحظه‌ها. شاهیک استاد خلق لحظه‌های به یاد موندنی بود و شیوه زندگی شاهیک و آرسینه الگوی خیلی ها شد. اون با مرگش هم مثل زندگیش رفتار کرد و تا اخرش ادامه داد،شاهیک رفیق تمام نشدنی عزیز ما شبیه خودش بود وخواهد بود؛ یه هنرمند واقعی که هنر خوب زندگی کردن رو خیلی خوب می دونه، مطمئنم که حتی دانشجویان پزشکی مضطرب در سالن تشریح دانشکده پزشکی دانشگاه تهران هم وقتی شاهیک رو ببینن ازش یاد میگیرن چطور به آرامش برسن.»